- پر نعمت
- فر بار انبار ده پر از مال پر از کالا بسیار نعمت
معنی پر نعمت - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جایی که میوه، خواربار و متاع فراوان باشد
پر انبوهی، پر دردسر پر انبوهی، که رنج و زحمت فراوان دارد پر رنج پر مشقت پر دردسر
پر تشویش، پر اضطراب
پر ناز، پر باد پر دیمیاد (دیمیاد نخوت)
گرانمایه، ثمین
جوانمرد، دلیر، کوشا، پایمرد بزرگ همت جوانمرد، دلیر شجاع، کوشا ساعی، باعزم قوی پر استقامت
غذا و جز آن که نمک بسیار دارد مقابل کم نمک بی نمک: غذای پر نمک، ملیح: دختر پر نمکی است
سالمند که عمر بسیار کرده باشد که زندگانی دراز کند مقابل کم عمر